بدون شک کتابنویسی برای ثبت تاریخ و طرح دیدگاهها و اتفاقات دورههای مختلف برای آیندگان از اهمیت بسیاری برخوردار است؛ اتفاقی که به زعم برخی در میان شیعیان در صدر اسلام نیفتاده است. برای بررسی درستی این سخن و وضعیت شیعه در طول تاریخ با دکتر احمد رهدار استاد دانشگاه و رئیس مؤسسه مطالعات و تحقیقات اسلامی فتوح اندیشه به گفتوگو نشستهایم که در ادامه از نظرتان میگذرد.
آقای دکتر ما قصد داریم در این گفتوگو وضعیت کتابهایی که توسط شیعیان نوشته شده و بحثهایی که درباره آن مطرح است را بررسی کنیم منتها قبل از آن میخواهم درباره وضعیت شیعیان در طول تاریخ از شما سؤال کنم. درباره تعداد شیعیان، وضعیت اجتماعی و سیاسی آنها و حضورشان در جامعه بفرمایید؟برای پاسخ کامل و درست به سؤال شما ابتدا شیعه را در طول تاریخ به چند دسته تقسیم میکنم؛ اول اینکه ما یک شیعه لغوی داریم که در زمان پیغمبر(ص) بود؛ یعنی شیعهای که پیرو امام علی(ع) است. اگر علی(ع) دروغ نمیگوید، نماز میخواند، پیروان او هم دروغ نمیگویند، نماز میخوانند. اما یک شیعه اصطلاحی داریم که بعد از غدیر به وجود آمد. یعنی کسانی که معتقدند بعد از پیغمبر(ص)، علی(ع) جانشین و خلیفه مسلمانان است. این افراد اگر نماز هم نخوانند، نخواندهاند چون بیشتر معتقدند امام علی(ع) خلیفه اول است، بنابراین به آنها خیلی شیعه کاملی نمیتوان گفت. اما نوع سوم شیعه تاریخی است. شیعیانی که به معنی واقعی شیعه هستند و در تاریخ نامشان همیشه شیعه بوده و مانده است؛ حالا سؤال اینجاست این شیعه واقعی که ما به آنها شیعه تاریخی میگوییم چند نفر هستند. متأسفانه باید گفت در بخشهای مختلف تاریخ، این شیعیان بسیار اندک بودهاند. مثلاً در مدینه و در تشییع جنازه حضرت زهرا(س) 7 نفر شرکت کردند. 7 نفری که سه نفر از آنها امام علی(ع)، حسن(ع) و حسین(ع) هستند؛ یعنی چهار نفر غیر از امام و فرزندانش. به نظر شما واقعاً اگر در آن زمان شیعه هشتمی وجود داشت، امام علی(ع) اجازه شرکت در مراسم تشییع حضرت زهرا(س) را به او نمیداد. قطعاً این طور نبود؛ البته باید این را بگویم که برای امام علی(ع) بزرگانی مثل سلمان، عمار، ابوذر و مالک بودند اما یک مقدار که جلوتر برویم در زمان امام مجتبی(ع) اوضاع از این هم بدتر میشود. بهترین یار امام مجتبی(ع) پسرعمویش عبیدالله بن عباس است که یک میلیون درهم از معاویه گرفت و از سپاه امام جدا شد. امام حتی در منزلش هم یاری نداشت و توسط همسرش به شهادت رسید. بنابراین وضعیت شیعه در طول تاریخ به لحاظ کمی بسیار بد بوده است.
یعنی شما معتقدید شیعه به لحاظ کمی در صدر اسلام وضعیت خوبی نداشته است؟بله، شما اگر واقعه کربلا که آخرین تلاش امام حسین(ع) است را با اتفاقاتی که بعد از آن در طول تاریخ افتاده بررسی کنید، متوجه خواهید شد که اوضاع امامان ما اصلاً خوب نبوده است. ببینید درباره واقعه کربلا با تمام چیزهایی که دربارهاش گفته شده، باز هم به نظر بنده خیلی چیزها مغفول مانده است. اگر یک مقایسه کوتاه از دوران هشت سال جنگ تحمیلی با کربلا داشته باشیم، خیلی چیزها روشن خواهد شد. در دوران هشت سال دفاع مقدس فقط کافی بود امام خمینی(ره) بگوید مردم نیاز است به جبهه برویم. چه سیلی از مردان و زنان به جبهه میرفتند. حالا شما تصور کنید امام خمینی یک روز میگفت مردم آنقدر سرباز نیاز است که من خودم هم میخواهم به جبهه بروم؛ آن وقت واقعاً کسی در شهرها میماند؟ حالا باز هم بالاتر از آن، امام خمینی میگفت اوضاع آنقدر بد است که من با همسر و فرزندان به جبهه میروم، واقعاً چه اتفاقی میافتاد؟ اما امام حسین(ع) با زن و بچه، یعنی تمام سرمایه آمده چند نفر در جبهه او شرکت کردند؟ 30 الی 40 نفر و الباقی هم که خانواده ایشان هستند. اگر کمی جلوتر برویم باز هم اوضاع از این بدتر میشود. در زمان امام رضا(ع) برادران امام نزد ایشان رفتند و گفتند: آقا خون ما که از خون فرزندان جدمان حسینبن علی(ع) باارزشتر نیست، بزنیم به دریا و یک کربلای دیگر بسازیم. امام رضا(ع) به برادرانش فرمود: اگر یارانی بسیار کمتر از یاران جدم داشتم شک نکنید که قیام میکردم؛ این یعنی امام رضا(ع) به مراتب شیعیانی کمتر از امام حسین(ع) داشته است.
پس در زمان امام صادق(ع) که میگویند ایشان چهار هزار شاگرد داشته چگونه بوده، در واقع این چهار هزار نفر چه میشوند؟شما فکر میکنید وقتی میگویند مکتب چهار هزار نفری امام صادق (ع) یعنی 4 هزار شیعه اثنی عشری؟ خیر، باید بگویم که منهای 7 الی 8 نفر، بقیه شاگردان امام صادق(ع) سنی هستند؛ این هنر امامان معصوم ما بوده است. امامان ما، امام اهل سنت هم بودهاند و یکی از تفاوتهای علمای امروز ما با امامان معصوم همین است. شما الآن به یکی از علما و مراجع تقلید ما بگویید میخواهم مقداری پول برای منطقهای که اهل سنت در آنجا هستند خرج کنم، ببینید چقدر به شما انتقاد میکنند. در حالی که امامان ما از دل تسنن، تشیع را بیرون آوردند. یعنی این طور میتوانم بگویم شیعه همان سنی به بلوغ رسیده است.
پس ما چگونه شیعه شدیم؟نکته اینجاست که همه آبا و اجداد ما در ایران سنی بودند. وقتی در زمان خلیفه دوم ایران فتح شد، به جز شمال ایران که از ابتدا شیعه بودند، تا قرنها تمام ایران و اجداد ما سنی بودند و از زمان صفویه و قرن دهم است که ایرانیان شیعه شدهاند.
یکی از سؤالهایی که همیشه درباره شیعه مطرح است اینکه شیعیان اهل کتابت نبودهاند و آثار اندکی از آنها منتشر شده است. در این خصوص توضیح میدهید که آیا این حرف درست است یا غلط و چرا؟وقتی میگوییم شیعه، به عنوان یک نفر آدم قرن بیست و یکمی میگوییم شیعه و بعد فکر میکنیم شیعه در تاریخ هم همین اندازه بوده است. با توجه به توضیحاتی که پیشتر دادم میتوان دریافت که شیعه به لحاظ کمی آنقدر اندک بوده که نمیتوانسته کتابی بنویسد. شما ببینید هیچ اتفاقی در صدر اسلام به اندازه کربلا برای شیعه هویتساز نبود. در واقع مهمترین جریان هویتساز شیعه کربلاست اما شما میدانید کل تاریخ کربلای ما سنی است. از کربلا پنج منبع دست اول وجود دارد که به ترتیب «تاریخ طبری» از طبری، «اخبار الطوال» از دینوری، «فتوح» از بلاذری، «کامل» از ابواصیل و «مقتل ابومخنف» که تمام آنها منهای مقتل ابومخنف سنی هستند و متأسفانه از مقتل ابومخنف در هیچ جای دنیا نسخهای وجود ندارد.
اما الآن نسخهای از مقتل ابومخنف در بازار هست؟بله، اما داستان این است که آقای طبری وقتی کتاب تاریخاش را نوشته مکرر از مقتل ابومخنف نقل کرده و ما آمدهایم مطالبی که طبری از ابومخنف آورده، جمع کردهایم و جداگانه به عنوان مقتل ابومخنف چاپ کردهایم و الآن در بازار است ولی نکته مهمتر اینجاست که کربلا در نیمه اول قرن اول اتفاق افتاده و نخستین کتابها دربارهاش از قرن 3 به بعد نوشته شده، یعنی شیعه به لحاظ تاریخی بسط پیدا کرده است.
با توجه به مشکلات عدیدهای که شیعیان از صدر اسلام داشتهاند مهمترین دلیل برای کمبود آثار شیعه چیست؟بگذارید در پاسخ به این سؤال شما یک اتفاقی که حدود 100 سال قبل رخ داده را تعریف کنم تا به نوعی جواب شما را هم داده باشم. تقریباً 100 سال پیش یک عالمی در عراق شبههای راجع به شیعه مطرح کرد.
شبههای 3 قسمتی که یک قسمتش آن بود که شیعه در تاریخ کتاب ننوشته و اهل قلم و تألیف نبوده است. مرحوم علامه آقابزرگ تهرانی، عالِم باغیرت شیعی آمد تا به این شبهه پاسخ دهد. ایشـان از اول فهرست تألیفــات شیــــــعه را جدا کرد و توضیـــح مختصــــری هم راجـع به نویسندههای آن داد که مجموعاً 30 جلد کتاب شد. یعنی فهرست کتب شیعه 30 جلد کتاب شد که الآن هم این کتاب با عنوان الذریعه وجود دارد.
شما ببینید در دورههایی از تاریخ، شیعه در چنان خفقانی بوده که با بررسی امامزادهها در ایران میبینید هر کدام در مناطقی دورافتاده به خاک سپرده شدهاند. هر کدام از این بزرگواران گاهی 20 یا 30 سال در این مناطق زندگی میکردند و حتی به نزدیکترین کسان خود هم نمیگفتند که من مثلاً نوه فلان امام هستم؛ در دورههایی کار چنان سخت میشد که حتی جرأت نمیکردند به فرزندان خودشان بگویند ما سید هستیم. حالا شما از این شیعه چقدر انتظار کتاب نوشتن دارید؟ با این کمیتی که ما بررسی کردیم، در مقایسه با کیفیت، به معنای واقعی شیعه خیلی خوب و پیشرو کار کرده است.
وضعیت فعلی کتب شیعه را چگونه ارزیابی میکنید؟ آیا شیعیان توانستهاند خلأ صدر اسلام را جبران کنند؟درباره این سؤال شما هم اجازه بدهید یک واقعهای را تعریف کنم. در زمان مرحوم علامه میرحامد حسین هندی در هندوستان یک عالم سنی به نام مولوی عبدالعزیز دهلوی کتابی تکجلدی به زبان فارسی به نام «تحفه اثنی عشریه» نوشت و در فصل هفت این کتاب یک شبهه درباره امامت مطرح کرد. علامه میرحامد حسین هندی در پاسخ به این شبهه یک کتاب با عنوان «عتباتالانوار» نوشت که 30 جلد است. 10 جلد این کتاب درباره حدیث غدیر است، 5جلد آن درباره سند حدیث است، 5 جلد درباره متن حدیث که به تعبیر حضرت امام(ره) این کتاب یک معجزه در نوع خود است. بنابراین فکر میکنم جواب سؤال شما را داده باشم. شیعه شاید به لحاظ کمی کم بوده، اما در همین کم بودن چه کارهای بزرگی که نکرده. شیعیان به خاطر مشکلاتشان قرنها در تقیه بودهاند و تقریباً از دوره صفویه است که از تقیه خارج میشوند و آن هم در ایران، چرا که در دیگر کشورها تا زمان بسیاری بعد از صفویه باز هم در تقیه بودهاند. بنابراین شیعه به لحاظ کمی کم بوده و به لحاظ کیفی هم در تقیه بوده است. با بررسی این شرایط ببینید شیعه کم کار کرده یا زیاد. ما در صفویه که آزاد شدیم، عصر انبوهنویسی شیعه آغاز میشود.
در این دوره علامه مجلسی ظهور میکند و 707 عنوان کتاب مینویسد که یکی از این 707 عنوان کتاب، بحارالانوار است که خودش 110 جلد است. الآن در دوره جمهوری اسلامی که عصر شکوفایی کتب شیعه است، هنوز تفسیر تسنیم علامه جوادی آملی به نیمه نرسیده تقریباً 50 جلد شده است. شما در کجای عالم تسنن تفسیرهای 100 جلدی میبینید؟ بنابراین طبیعی است شیعه در ابتدا کم نوشته باشد، اما منطقاً شیعه با توجه به منابعاش مثل قرآن، روایتهای پیغمبر(ص) و روایتهای اهل بیت(ع) باید بیشتر از اهل تسنن که دو منبع قرآن و روایتهای پیامبر(ص) را دارد، بیشتر بنویسد و الآن که شرایط مساعد است با توجه به بیشتر بودن منابع شیعه کتابهایی که از طرف علمای شیعه نوشته میشود، بسیار زیاد است.
حرف آخر...هنوز شیعه آثار بسیاری در حوزههای مختلف تألیف نکرده که تدوین آن بسیار ضروری است. متأسفانه امروزه حوزه علمیه ما هنوز با حکومت هماهنگ نیست و درسهایی در حوزه تدریس میشود که تقریباً هیچ ربطی به شرایط امروز ندارد. ایران امروز ما برای ایرانگردی، جهانگردی، امنیت، مهندسی ژنتیک و بسیاری مسائل دیگر مشکل دارد و فقیه ما هنوز در این حوزهها وارد نشده است. اینها بار حکومت است و لحظه به لحظه نیاز دارد که حوزه در این زمینهها به کمک حکومت بیاید. طبیعی است که در جامعه اهل سنت که کمیتشان بیشتر بوده و حکومت داشتهاند، فقه آنها متورمتر از شیعه باشد.
شبکه ایران